موسی فقیه حقانی: انجمن مخفی فراماسونها، یکی از تشکلهای افراطی عصر مشروطه بود که با هدف تسلط بر حکومت و فرهنگ ایران در ۲۲ ربیعالاول ۱۳۲۲ قمری فعالیت خود را آغاز کرد، محل انجمن باغ سلیمان خان میکده در خیابان گمرک بود، مذاکرات و مصوبات این انجمن آشکار میسازد که آنها با چابکی و تردستی قصد داشتند با ایجاد اغتشاش و دودستگی در کشور از آب گلآلود ماهی گرفته و موقعیت خود را در کشور استحکام بخشند. عضویت این افراد در جمعیت فراماسونری و وابستگی برخی از آنان به فرقه ضاله بابیه همنوایی و همگامی این جریانات وابسته را در تخریب بنیانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران اسلامی آشکار میسازد بر اساس مصوبات این انجمن میبایستی آتش فتنه در کشور روشن شود و هیچگاه خاموش نگردد. تأملی در مصوبات این انجمن نشان میدهد که نزاع با حکومت، تضعیف اسلام با تکیه بر بیگانگان محور اقدامات افراطی آنها میباشد با هم مصوبات آن جلسه را میخوانیم:
نماد شیطان پرستی در ارومیه به روایت یک سایت محلی!+ تصاویر
ضرب المثل گل بود و به سبزه نیز آراسته شد این بار یک نمونه بارز در ارومیه پیدا کرده است ، همین چند روز پیش از بی همتی مسئولین برای نماد سازی در ارومیه سخن گفتیم ، و این بار از بی خیالی شان می خواهیم بگوییم .
سطح شطرنجي سياه وسفيد ٬ از زمان مصر باستان در معابد مورد استفاده قرار مي گرفته و بيش از آنکه جنبه ي تزئيني داشته باشد٬ داراي مفهومي رمزآلود است.امروزه٬ اين نوع کفپوش يکي از نمادهاي مهم فراماسونري و مکاني براي اجراي مراسم فرقه اي در کليه ي لژهاي ماسوني به شمار مي رود.تشريفات ويژه ي ورود به اين سازمان مي بايست بر روي اين سطو ح٬ که کنايه از آميختگي زندگي انسان با خير و شر است ٬ انجام گيرد.
معناشناسی درخت در عرفان کابالا / کدام عارف یهودی به «بهار» علاقهمند بود؟
نقل قول:
آیا «درخت» حلقه اتصال به آسمان است؟ جایگاه درخت در ادیان مختلف چگونه است؟ چرا دین یهود و عرفان کاذب کابالا علاقه مفرطی به درخت دارند؟ دستکاری (Manipulation) در عقاید شیعه با چه اهدافی صورت میگیرد؟ با گزارش ویژه مشرق همراه باشید تا به ابعاد پنهان ترویج عرفان «درختی» پی ببرید.
یکی از مفاهیمی که در جریانهای دینی و شبهدینی مختلف
جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است.
"اوکتز"، "يگان ويژه" سگهاي "ارتش اسراييل" است که در سال 1939 ايجاد شد. ماموريت اين يگان ويژه، "تربيت و آموزش سگهاي مهاجم" است. سگهاي مهاجم اوکتز در محيطهاي شهري و روستايي براي حمله به فلسطينيهاي معترض در "سرزمينهاي اشغالي" مورد استفاده قرار ميگيرند.
بر اساس آمارها و منابع موثق، حدود نيمي از مرگها در ميان سربازان اسراييلي به دليل "خودکشي" رخ ميدهد.
به گزارش "وزارت جنگ رژيم صهيونيستي"، در 10 سال گذشته 237 نظامی اسراييلي با خودکشی به زندگی خود پایان دادهاند که این آمار به صورت متوسط یک خودکشی در ماه است.
اگرچه وزارت جنگ اسرائیل ادعا دارد تنها یک نظامی در ماه خودکشی میکند، اما منابع آگاه در وزارت جنگ میگویند این پدیده عمدهترین یا یکی از مهمترین دلایل مرگ سربازان است، به گونهای که نیمی از قبرهای موجود در قبرستان نظامی اسرائیلیها متعلق به سربازانی است که خودکشی کردهاند.
صهیون و تجربه ی آمریکایی های آفریقایی تبار
این مسئله به طور چشم گیری طنزآمیز است. همان گونه که مهاجران پیورتین سفر خود از انگلستان به دنیای جدید را با حرکت قوم اسرائیل از مصر به کنعان مقایسه می کردند، آفریقایی هایی هم که در آمریکا به بردگی کشیده شده بودند، درصدد بودند تا از همان نمادگری کتاب مقدس تسکین خاطر بجویند. بردگانی که از سرزمین خود ربوده شده و به اجبار در سرزمین عجیب به اسارت آورده شده بودند، در آرزوی آزادی بودند که تنها با تحقق «سرزمین موعود» کتب مقدس می توانستند به آن دست یابند.
جامعه ی بردگان گفتمانی از کتاب مقدس را در بُعد آزادی برای خود شکل دادند که متفاوت از تصویر مذهبی «کشور»، «سرزمین موعود»، «سرزمینی آن سوی اردن» و «کوه صهیون» بود که اربابان سفیدپوستشان در ذهن خود می پروراندند. این همان منطقه ای از جغرافیای معنوی بود که آفریقایی ها در آمریکا دنبال آن بودند، گرچه متوجه شدند که زندگی در اسارت بدون امید به «بازگشت به وطن»، برای آن ها تقدیر شده است. بردگان درصدد فرار به سوی آزادی بودند و اغلب ناکام در نیل به آن می ماندند. این مورد نیز همان هدف نمادین از تلاش برای رهایی و تساوی با سفیدپوستان بود.
به یقین این تلاش از یک منظر خاص، فرآیندی برای یافتن تسکین خاطر و در عین حال انتظار کشیدن برای نوعی انتقام بود. آرامش و راحتی در این «وعده» نهفته بود که خداوند تمام بشریت به آن هایی اعطا می فرمود که پذیرای منجی خود مسیح بودند و حس مرموزی از انتقام در این تساوی موج می زد که این اعتقاد را هم به سپاهان و سفیدان و هم به بردگان و اربابان تحمیل می کرد. بنابراین در این پناهگاه معنوی، یعنی سرزمین موعود، انسان از قید بردگی و ستم رهایی می جست و در نهایت، شاید احتمالاً با مرگ فرد، تساوی با ستمگران محقق می شد. این اعتقاد را می توان نسبتاً در همین اواخر در شعار پر شور مارتین لوتر کینگ جست؛ «من به بالای آن کوه رسیده ام. سرزمین موعود را می بینم». این شعار یادآور موضوع مورد بحث است و هنوز هم در بین محافل دوست دار آزادی، طنین انداز است. اما این اشعار، بسیار دور از ضجه های درد و رنجی است که از سوی نسل های پیشین آمریکایی های آفریقایی تبار ساطع می شد؛ آن هایی که از زندگی بردگی و تبعیض ظالمانه رنج و عذاب کشیده بودند و برای برچیدن این اصل کریه مبارزه می کردند.
شهر پادشاه بزرگ در خلال نیمه ی اول قرن نوزده، ظهورباوران در ایالات متحد از نزدیک شدن عصر سعادت مطمئن بودند و از هم میهنانشان و تمام مسیحیان می خواستند تا خود را برای ورود به این عصر آماده نمایند. همان طور که دیدیم، نشانه های دوران حتمی بودند و آرزوها را به یقین تبدیل کره بودند. آمریکایی هایی که به سرزمین مقدس رفته بودند، شمار زیادی از پیش گویی ها و بیانات کتب مقدس در خصوص آینده ی سرزمین مقدس را حفظ کرده بودند. آن ها اوضاع فعلی امور را تأییدی بر نشانه های آمدن مسیح می دانستند و با حیرت و اضطراب فکر می کردند که سرانجام زوال امپراتوری عثمانی چه زمان اتفاق خواهد افتاد.
شولر و بسیاری از هم میهنانش نسبت به مردم یهودی و ارتباط آن ها با سرزمین مقدس احساس مشترکی داشتند. این احساسات جزء لاینفک میراث یهودی - مسیحی به حساب می آمد و از این نظر به مشخصه ی تفکر مذهبی آمریکایی ها آرمان صهیون شدند. به موجب آن آمریکایی ها کم کم دریافتند «مردمان برگزیده» و اصیل کتاب مقدس، جایگاه اصلی را در سلطنت دوباره ی حضرت مسیح به خود اختصاص داده اند، گرچه هنوز تصور می کردند که این تکلیف مقدس برای ایجاد قلمروی پادشاهی به دست آن ها صورت خواهد گرفت. تغییر چشم گیری در ایفای نقش آمریکا به وجود آمد. «اسرائیل کوچک خداوند»، یعنی آمریکا، به عامل مهمی در شناخت پیش گویی ها و تحقق وعده ها تبدیل شد. شاید ارتباط با سرزمین مقدس باعث انتقال پادشاهی خداوند از دنیای جدید به تپه ی صهیون می شد و در نتیجه، مردمان دیگری را به صف مقدم می آورد که از قرار معلوم وارثان وعده به حساب می آمدند.
عقیده ی کنونی در مورد این موضوع بسیار متفاوت است. مثلاً چاپ آمریکایی فرهنگ نامه ی الهیات باک، به طور جزئی تحت مدخل «استقرار دوباره ی یهودیان» بیان می کند که «دلایلی از بیان کتاب مقدس در دست داریم که می توانیم به واسطه ی آن فرض کنیم یهودیان برای مشارکت در موهبت های عاید از انجیل فراخوانده خواهند شد: رومی 11؛2، قرنتی 16.3، هوشع نبی 11.1. و برخی گمان می برند که به سرزمین خود باز خواهد گشت: هوشع نبی 5:3، اشعیای نبی 15:1، 17 و...: حزقیل36».(1)
هایپراستار؛ تجارت مخفی رژيم اسرائیل در ایران + تصاویر
هایپراستار؛ تجارت مخفی رژيم اسرائیل در ایران + فیلم و تصاویر
مارک کوربیون می گوید: در ابتدا مردم ایران در مورد کارفور صحبت می کردند اما اکنون در مورد هایپراستار. مردم در حال پذیرش نام هایپراستار هستند. می توان گفت بسیار موفق بوده ایم. فروشگاه ما بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. به طور متوسط 15.000مشتری در هر روز، و زمان اوج کاری 100،000 بازدید کننده.
گروه فرهنگی مشرق - یکی از برنامهها و نقشههای دشمن در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی همین ترویج مصرفگرایی در میان مردم جامعه است. توسعه اقتصادی بر مبنای سرمایهداری مصرفی، نسخهای است که غرب برای اقتصاد خود پیچیده است و برای اینکه بتواند کشورهای در حال توسعه را نیز به صورت بازاری برای مازاد محصولات تولیدی خود درآورد و آنان را به خرید این کالاها تشویق کند، چارهای نمیبیند جز آنکه مصرفگرایی را به صورت ارزش برای آنان درآورد و آنجایی که میل و هوس آدمی تحریک شود، دیگر جای مقاومت و ایستادگی نخواهد بود و بدین ترتیب این کشورها نیز دچار نوعی سرمایهداری مصرفی غیر از سرمایهداری تولیدی خواهند شد.
This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 850x650.
در فرهنگ دشمن شناسی قرآن کریم ” یهود “به عنوان دشمن ترین دشمنان برای کسانی که ایمان آورده اند توصیف شده است. خداوند متعال در آیه ای اعجازگونه می فرماید:” لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا…” (بخشی از آیه ۸۲ سوره مائده)به تحقیق یهودیان را دشمن ترین دشمنان نسبت به مومنان می یابی و همچنین کسانی که مشرک شدند…در این آیه کریمه خداوند متعال گذشته از توصیف یهودیان به این عنوان با عطف مشرکان به یهود به شکلی زیبا تبعیت خارجی مشرکان را از یهودیان و نقش پشت پرده یهود را افشا می کند همانطور که دستهای جنایت کار آنان از زمان پیامبر تا کنون از جنگهای نظیر خندق تا جنگ های جهانی مشهود بوده است. اساساً چگونگی شکل گیری صهیونیسم و رابطه آن با یهود و دین حضرت موسی علیه السلام بحثی تاریخی است که باید در کتب تاریخ به آن پرداخت اما مساله ای که اهمیت این موضوع را دوچندان می کند این است که عده ای به خاطر اغراضی خاص دست به تحریف تاریخ زده حوادث و رویداد های تاریخی را به نفع خود مصادره کرده اند و در این میان به استناد همان تاریخ تحریف شده دست بر گلوی بشریت نهاده اند. آنان از گذرگاه این حوادث تحریف شده حقوقی را برای خود تراشیده اند که برای استیفای این حقوق جعلی خواهان به استثمار کشیدن سایر ملت ها هستند. در مقابله با این تهاجم زشت تاریخی بسیاری با نوشتن کتاب ها و مقالات سعی کرده اند تا چهره کریه و سراسر ریای این تاریخ نگاران خائن را روکنند که افرادی نظیر روژه گارودی از این دست بودند اما به خاطر سیطره همه جانبه این اقلیتٍ اکثریت ستیز بسیاری از این تقابل ها به شکست انجامیده است با این همه هر کس بنابر وظیفه انسانی خود باید تلاش کند تا صفحه تاریخ را از لوث چنین ظلم و ستم هایی پاک کند. این نوشته نیز سعی دارد به ریشه یابی واقعی و تفکیک عوامل موثر در تشکیل جنبش صهیونیسم قدمی هرچند کوچک در این مسیر بردارد.